روزنوشت زهرا

زندگی من
پیام های کوتاه
  • ۲۱ فروردين ۹۸ , ۱۹:۳۹
    سوتی
  • ۲۰ فروردين ۹۸ , ۱۱:۰۴
    خستم
  • ۱۳ فروردين ۹۸ , ۱۰:۲۸
    سلام
آخرین مطالب

13 بدر سال 1398

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۳۰ ب.ظ

13بدر  امسال مزخرفترین 13 بدر نبود

ولی به نوبه خودش افتضاح بود 

دلیلشم کاملا مشخصه چون 2 عدد دختر احمق بیشعور هیچی ندار تشریف آورده بودن 

از روز اول عید به بابام گفتم اگه روز 13 این دوتا احمق **** اومدن من بعد از نهار میام خونه تو و مامان بمونید باغ 

دلیل این که گفتم بعد از نهار هم کاملا مشخصه چون حوصله شر و ورای بقیه نداشتم که هی بخان بگن چرا نیومدی وای حال عموت بده و تو داری حرصش میدی و از این دست چرت و پرت

بابامم به بدبختی قبول کرد بعد نهار بیام.

همون اول رسیدیم باغ دیدمشون گند زده شد به اعصابم تاااااا موقع نهار که به بابام گفتم منو ببر خونه که گفت عموت امروز خیلی حرص خورده تو هم بخوای بری دیگه اعصابش بیشتر بهم میریزه (هرچند که مطمئنم برا شون فرق زیادی نداشت موندن یا نموندن من ولی خوب دیگهههههههههههه نمیشد بیام شِت)

منم به اجبار تا آخرین لحظه ی 13 بدر رو باغ در جوار این دو عدد**** موندم 

و گند زده شد به کل عید 

-----------------------------

هرچند که امساال کلا یکی از عید هایی بود که اصلا خوب نبود 

عید بدتر از این هم داشتم ولی اینم بد بود

به طرز شگفت انگیزی خونه هر کدوم از اعضای فامیل که میرفتیم و برمیگشتیم خونه من حالم بد میشد(اعصاب، روحی) 

از همون روز اول که رفتیم خونه مامان بابام اول

تا آخرین عید دیدنی که رفتیم خونه عمم 

--------------------

خلاصه که 13 تون بدر 

مال من که حسابی نحس بود

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۶
زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی